سیامک نامدار

توسعه ساختمان ، املاک و دارائی

نابودی صنعت ساختمان در سایه اقتصاد دولتی

نابودی صنعت ساختمان در سایه اقتصاد دولتی
(مدت زمان لازم برای خواندن مقاله 7 دقیقه)

اقتصاد دولتی و نابودی صنعت ساختمان دو مفهومی هستند که به طور مستقیم با یکدیگر در ارتباط‌اند. دخالت بیش از حد دولت در اقتصاد، به‌ویژه در بخش خصوصی مانند صنعت ساختمان، می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد.

برای نجات صنعت ساختمان و بهبود وضعیت اقتصادی کشور، باید به نقش حیاتی بخش خصوصی در اقتصاد توجه کرد و از دخالت‌های بی‌جا و بی‌مورد دولت در این بخش پرهیز کرد.

بی شک با ایجاد محیطی مناسب برای سرمایه‌گذاری و نوآوری، می‌توان به رشد و توسعه پایدار صنعت ساختمان امیدوار بود و شاهد اثرات عمیق و بهبود وضعیت اقتصادی کشور و افزایش سطح رفاه و رضایت اجتماعی بود.

عوامل تشدید تأثیرات مخرب اقتصاد دولتی بر صنعت ساختمان

کاهش انگیزه بخش خصوصی:

* کاهش ریسک‌پذیری:
با افزایش دخالت دولت، ریسک سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی کاهش می‌یابد. این امر باعث می‌شود که بخش خصوصی انگیزه کمتری برای نوآوری و سرمایه‌گذاری داشته باشد.

* کاهش رقابت:
حضور پررنگ دولت در بازار، رقابت را کاهش داده و منجر به کاهش کیفیت و افزایش قیمت‌ها می‌شود.

* کاهش بهره‌وری:

* تصمیم‌گیری‌های کند و بوروکراتیک:
در دولت ها تصمیمات توسط چندشخص گرفته میشود اغلب کند و بوروکراتیک ، اغلب اشتباه و در تضاد با اقتصاد و در جهت منافع فرد یا گروهی خاص .

* عدم انعطاف‌پذیری:
دولت‌ها به دلیل ماهیت بوروکراتیک خود، انعطاف‌پذیری کمتری نسبت به بخش خصوصی دارند و نمی‌توانند به سرعت به تغییرات بازار پاسخ دهند.

* اختلال در تخصیص منابع :

* دولت‌ها ممکن است منابع را به صورت ناعادلانه توزیع کنند و برخی از بخش‌ها را به ضرر بخش‌های دیگر تقویت کنند.

* فساد : دولت و عوامل دولت بدلیل دسترسی نامحدود به منابع اقتصادی کشور اغلب دچار رانت رشوه و فساد میشوند و بسرعت گشترش پیدا کرده موجب نابودی اقتصاد میشوند.

کاهش نوآوری:

* ترس از رقیب دولتی: بخش خصوصی از رقابت با شرکت‌های دولتی که از حمایت‌های دولتی برخوردار هستند، هراس دارد و این امر باعث کاهش انگیزه برای نوآوری می‌شود.

* مقررات دست و پاگیر: مقررات پیچیده و دست و پا گیر دولتی، نوآوری را در صنعت ساختمان محدود می‌کند.

فردریش هایک مخالف سرسخت اقتصاد دولتی

فردریش هایک (Friedrich Hayek)، اقتصاددان، فیلسوف و متفکر اتریشی، یکی از برجسته‌ترین منتقدان اقتصاد دولتی و مدافع سرسخت اقتصاد بازار آزاد بود. نظرات او تأثیر شگرفی بر اقتصاددانان و سیاست‌گذاران در سرتاسر جهان داشته است.

چرا هایک مخالف اقتصاد دولتی بود؟

* عدم اطلاعات کامل: هایک معتقد بود که هیچ فرد یا نهادی، حتی دولت، اطلاعات کاملی از اقتصاد ندارد. بنابراین، دخالت دولت در اقتصاد به جای بهبود اوضاع، می‌تواند آن را پیچیده‌تر کند.

* خطرات برنامه‌ریزی مرکزی: هایک برنامه‌ریزی مرکزی اقتصاد را نوعی استبداد تلقی می‌کرد. او معتقد بود که برنامه‌ریزی مرکزی، آزادی فردی را محدود کرده و به کاهش نوآوری و بهره‌وری منجر می‌شود.

* اهمیت بازار آزاد: هایک بر اهمیت بازار آزاد به‌عنوان مکانیزمی برای تخصیص بهینه منابع تأکید می‌کرد. او معتقد بود که بازار آزاد از طریق قیمت‌ها، اطلاعات را به طور کارآمد بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان منتقل می‌کند.

آثار مهم هایک

* راه بندگی (The Road to Serfdom): یکی از مهمترین آثار قرن بیستم در اقتصاد سیاسی است .در این کتاب، هایک به بررسی ارتباط بین افزایش دخالت دولت در اقتصاد و کاهش آزادی‌های فردی می‌پردازد. و هشداری است در مورد خطرات اقتصاد دولتی

* قانون، قانونگذاری و آزادی (The Constitution of Liberty): در این کتاب، هایک به بررسی چگونگی ایجاد یک جامعه آزاد و مبتنی بر قانون می‌پردازد.

میراث هایک
افکار هایک همچنان در دنیای امروز بسیار تأثیرگذار است. نظریه‌های او در مورد اهمیت بازار آزاد و محدودیت‌های دولت در اقتصاد، پایه و اساس بسیاری از سیاست‌های اقتصادی در کشورهای مختلف شده است.

مقایسه دیدگاه هایک با دیگر اقتصاددانان
* جان مینارد کینز: در حالی که هایک بر اهمیت بازار آزاد تأکید می‌کرد، کینز معتقد بود که دولت باید در مواقع رکود اقتصادی مداخله کند.
* آدام اسمیت: هایک و اسمیت هر دو از طرفداران اقتصاد بازار آزاد بودند، اما هایک بر اهمیت اطلاعات و نقش آن در اقتصاد بیشتر تأکید می‌کرد

نقدهای وارده بر نظریه‌های هایک
برخی از منتقدان هایک معتقدند که وی اهمیت نقش دولت در تأمین کالاهای عمومی و تنظیم بازارهای ناقص را نادیده گرفته است. همچنین، برخی دیگر معتقدند که نظریه‌های هایک در دنیای امروز که پیچیدگی‌های بیشتری پیدا کرده است، چندان کارآمد نیست.

در نهایت، فردریش هایک یکی از مهم‌ترین اقتصاددانان قرن بیستم بود که نظریه‌های او به طور گسترده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اگرچه برخی از نظریه‌های او مورد انتقاد قرار گرفته است، اما تأثیر او بر اقتصاد و سیاست همچنان پابرجاست.

دیگر اقتصاددانان برجسته مخالف اقتصاد دولتی

ملکم گلدول

* دیدگاه: گلدول، اقتصاددان و جامعه‌شناس کانادایی، بر اهمیت نقش بازار آزاد در ایجاد نوآوری و رشد اقتصادی تأکید دارد. او معتقد است که دخالت دولت در اقتصاد می‌تواند به کاهش انگیزه‌های نوآوری و کاهش کارایی منجر شود.

* اثرگذاری: گلدول با زبانی ساده و روان، ایده‌های پیچیده اقتصادی را برای عموم مردم قابل درک می‌کند. کتاب‌های او، مانند " نقطه عطف" و " خارج از جعبه"، به پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان تبدیل شده‌اند.

آین راند

* دیدگاه: راند، فیلسوف و نویسنده روس-آمریکایی، از طرفداران سرسخت سرمایه‌داری لارز لاکر بود. او معتقد بود که فردگرایی و آزادی اقتصادی، تنها راه رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی است.

* اثرگذاری: راند با رمان‌های حماسی خود، مانند " اطلس شانه‌هایش را انداخت" و " چشمه"، بر نسل‌های متعددی از اندیشمندان و فعالان سیاسی تأثیر گذاشت.

لودویگ فن میزس

* دیدگاه: میزس، اقتصاددان اتریشی، یکی از بنیانگذاران مکتب اقتصاد اتریشی بود. او معتقد بود که اقتصاددانان باید از روش‌های قیاسی برای تحلیل اقتصاد استفاده کنند و دخالت دولت در اقتصاد را به شدت محکوم می‌کرد.

* اثرگذاری: میزس تأثیر زیادی بر اقتصاددانانی مانند هایک و ماریا روتبارد داشت. او همچنین به عنوان یکی از منتقدان سرسخت سوسیالیسم شناخته می‌شود.

ماریا روتبارد

* دیدگاه: روتبارد، اقتصاددان آمریکایی، یکی از شاگردان میزس بود. او به عنوان یکی از تندروترین طرفداران آنارکو-کاپیتالیسم شناخته می‌شود و معتقد است که دولت باید به طور کامل حذف شود.

* اثرگذاری: روتبارد تأثیر زیادی بر جنبش آزادی‌خواهی در آمریکا داشت. او همچنین به عنوان یکی از منتقدان جنگ ویتنام و مدافع حقوق همجنس‌گرایان شناخته می‌شود.

ایلتون فریدمن

* دیدگاه: فریدمن، اقتصاددان آمریکایی، بر اهمیت آزادی اقتصادی و نقش پول در اقتصاد تأکید می‌کرد. او معتقد بود که دولت باید به جای دخالت مستقیم در اقتصاد، به ایجاد یک چارچوب پولی پایدار بپردازد.

* اثرگذاری: فریدمن به دلیل نظریه‌هایش در مورد پول و تورم، جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. او همچنین نقش مهمی در ایجاد تحولات اقتصادی در شیلی در دهه 1970 داشت.

نکته مهم: این تنها بخشی از اقتصاددانانی است که به اقتصاد دولتی انتقاد کرده‌اند. بسیاری از اقتصاددانان دیگر نیز، با دیدگاه‌های متفاوت، به این موضوع پرداخته‌اند.

پیامدهای منفی تفکر اقتصاد دولتی بر صنعت ساختمان

* کاهش اشتغال: صنعت ساختمان یکی از بزرگ‌ترین کارآفرینان اشتغال است. نابودی این صنعت به معنای افزایش بیکاری و مشکلات اجتماعی است.

* کاهش رشد اقتصادی: صنعت ساختمان به عنوان موتور محرک اقتصاد عمل می‌کند. رکود در این صنعت، رشد اقتصادی کل کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

* کاهش کیفیت مسکن: با کاهش رقابت و کاهش انگیزه بخش خصوصی، کیفیت مسکن کاهش یافته و نیازهای مردم به خوبی پاسخ داده نمی‌شود.

* کاهش بهره‌وری انرژی: در بسیاری از موارد، سیاست‌های دولتی به جای تشویق به استفاده از فناوری‌های نوین و انرژی‌های پاک، به حفظ وضعیت موجود و حمایت از صنایع سنتی منجر شده است. این امر باعث افزایش مصرف انرژی در ساختمان‌ها و افزایش هزینه‌های بهره‌برداری می‌شود.

* افزایش هزینه‌های ساخت: دخالت دولت در تعیین قیمت مصالح ساختمانی، اخذ مالیات‌های سنگین و ایجاد بوروکراسی پیچیده، می‌تواند هزینه‌های ساخت را به شدت افزایش دهد و در نتیجه، دسترسی به مسکن را برای مردم دشوارتر کند.

* کاهش کیفیت ساخت: با توجه به کاهش رقابت و تمرکز بر کمیت به جای کیفیت و گسترش فساد ، شاهد کاهش کیفیت ساخت ساختمان‌ها هستیم. این امر می‌تواند به بروز مشکلات جدی مانند فروریزش ساختمان‌ها و خسارات جانی و مالی منجر شود.

مقایسه اقتصاد دولتی و اقتصاد بازار در صنعت ساختمان

* تصمیم‌گیری

اقتصاد دولتی : متمرکز و دولتی

اقتصاد بازار : توزیع‌شده و بازار محور

* انگیزه

اقتصاد دولتی : خدمت به گروهی خاص

اقتصاد بازار : سودآوری و رقابت

* نوآوری

اقتصاد دولتی : محدود

اقتصاد بازار : زیاد

* بهره‌وری

اقتصاد دولتی : پایین

اقتصاد بازار: بسیار بالا

* کیفیت

اقتصاد دولتی : متغیر و وابسته به نظارت

ا قتصاد بازار : بالا به دلیل رقابت

راهکارهایی برای بهبود وضعیت صنعت ساختمان

* کاهش دخالت دولت: دولت باید نقش خود را از تولیدکننده به تنظیم‌گر تغییر دهد و به جای دخالت مستقیم در بازار، به ایجاد محیطی مناسب برای فعالیت بخش خصوصی بپردازد.

* تسهیل سرمایه‌گذاری: دولت باید با ایجاد تسهیلات مالی و اداری، سرمایه‌گذاری در بخش ساختمان را تسهیل و کم بهره کند کند.

* شفاف‌سازی قوانین و مقررات: دولت باید قوانین و مقررات مرتبط با صنعت ساختمان را شفاف‌سازی کرده و از پیچیدگی آن‌ها بکاهد.

* مبارزه با فساد دولتی : مبارزه با فساد و ایجاد محیطی شفاف و عادلانه برای فعالیت بخش خصوصی، یکی از مهم‌ترین راهکارها برای احیای صنعت ساختمان است.

* ترویج رقابت: دولت باید با ایجاد رقابت سالم بین بخش خصوصی و دولتی، به بهبود کیفیت و کاهش قیمت‌ها کمک کندپ

* تسهیل صدور پروانه ساخت: فرآیند صدور پروانه ساخت باید ساده‌سازی شود و زمان آن کاهش یابد.

* حمایت از بخش خصوصی: دولت باید با ارائه تسهیلات مالی و اعتباری، از سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در صنعت ساختمان حمایت کند.

* ترویج استفاده از فناوری‌های نوین: دولت باید با ارائه مشوق‌ها و حمایت‌های مالی، استفاده از فناوری‌های نوین و انرژی‌های پاک در صنعت ساختمان را ترویج کند.

* تقویت نظام مهندسی: نظام مهندسی باید تقویت شود تا بتواند بر کیفیت ساخت نظارت موثر داشته باشد.

سیامک‌نامدار - مشاور استراتژیک ساختمان و املاک
استفاده بادکر و اطلاع نویسنده بلامانع می باشد.

مطالب مرتبط :

- صنعت ساختمان ستون فقرات اقتصاد ایران

- اقتصاد مهندسی تلفیقی از صنعت و اقتصاد


برچسب‌ها: اقتصادی املاک, توسعه دهندگان ساختمان
+ نوشته شده در  سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳       |