اخراج مهاجران افغانستانی از ایران ، فرصتها و تهدیدها برای صنعت ساختمان
اخراج مهاجران افغانستانی از ایران ، فرصتها و تهدیدها برای صنعت ساختمان
* (مدت زمان لازم برای خواندن مقاله 7 دقیقه)
صرف نظر از اینکه پشت این تصمیم گیری چه کسانی هستند و چرا این تصمیم را گرفته اند ، چه منطقی دارد و اثبات منطق آن چیست این موضوع ابعاد پیچیدهتری دارد که در این مقاله فرصت بررسی عمیق آنها نیست . ولی اینطور به نظر میرسد این تصمیم گیری هرچند درست است ولی عجولانه و بدون مطالعات راهبردی و برنامه ریزی قبلی و مخرب می باشد.
ولی اخراج مهاجران افغانستانی از ایران برای صنعت ساختمان یک شمشیر دو لبه است که هم فرصتها و هم تهدیدهای جدی را به همراه دارد.
تا به امروز کارگران افغانی موجبات کم کاری دولت را نسبت به اشتغال زائی ، بیمه و تامین رفاه اجتماعی برای سرمایه انسانی کشور که برگردن حاکمیت می باشد را ، فراهم کرده اند . در واقع تا امروز ، دولتی ها و گروه های خاص را منتفع ، و ضربه بزرگی به اشتغال و اقتصاد کشور وارد شده است.
با این حال شاید این اقدام موجب بازنگری دولت در قوانین و عملکرد خود ، کارکنان و مدیران ، و منجر به تغییر رفتارش باشد.
و با بکارگیری افراد کارآمد باتدبیر و شایسته ، دارای تفکرات استراتژیک و آگاه به وضعیت فعلی ، شاید این اقدام ناگهانی و نامعقول فرصتی باشد برای رشد تکنولوژیک صنعت ساخت و ساز و خروج از بحران مسکن در ایران.
و شاید موجب غربال صنعت ساختمان گردیده ، توسعهدهندگان ساختمان دلگرم و نقش ایشان را پررنگ تر کند .
آمار مهاجران افغان
ایران میزبان یکی از بزرگترین جمعیتهای مهاجر افغان در جهان است. بر اساس دادهها:
طبق آمار رسمی دولت ایران، حدود ۶.۱ میلیون افغانستانی – شامل ۲.۱ میلیون دارای مدارک، ۲ میلیون ثبتشده و حدود ۲ میلیون بدون مجوز – در ایران زندگی میکنند .
سازمان ملل (UNHCR) نیز اشاره میکند که حدود ۷۵۰ هزار پناهنده رسمی و حدود ۵۸۶ هزار دارنده ویزا با پاسپورت افغان در ایران هستند، و ۲.۶ میلیون افغان بدون ثبتنام در سال ۲۰۲۲ شناسایی شدند .
در مجموع، تخمین دقیق بین ۴ تا ۶ میلیون نفر در نوسان است .
تعداد افغانها در صنعت ساختمان
بررسیها نشان میدهند حدود ۸۰٪ مهاجران افغان شاغل در ایران در چهار بخش غیررسمی مشغولند: ساختمان، کشاورزی، تولیدی و خدمات با دستمزد کم .
اگر همان نسبت ۸۰٪ را به ۶ میلیون جمعیت افغان اعمال کنیم (هرچند برخی غیرشاغلاند)، عدد نهایی تقریبی حدود ۴.۸ میلیون نفر در این بخشهاست.
با توجه به اینکه خیلی از این افراد در ساختوساز فعالیت میکنند، احتمالاً بین ۱.۵ تا ۳ میلیون افغان در بخش ساختمان فعال هستند.
جمعبندی کلی
جمعیت افغان در ایران ۴–۶ میلیون نفر
شاغل در اقتصاد غیررسمی حدود ۴–۵ میلیون نفر
فعال در بخش ساختمان تقریبا ۱.۵–۳ میلیون نفر
بیشتر آنها در پروژههای بزرگ و کوچک ساختمانی مشغولاند و غالباً دستمزد کمتر از حداقل قانونی دریافت میکنند، بدون بیمه یا قرارداد رسمی .
بسیاری در مناطق شهری بزرگ مثل طهران، مشهد و اصفهان ساکناند و در حاشیه شهرها زندگی میکنند .
توجه : این اعداد تخمین تقریبی هستند و شامل متغیرهای زیادی مانند وضعیت ثبتنام، اشتغال واقعی و تاثیر اخراجها میشوند.
تهدیدها:
با توجه به اینکه اغلب کارهای ساختمانی از کارگر تا استادکار در ایران توسط مهاجران افغانستانی و بصورت دستی انجام میشود، خروج این حجم از نیروی کار ساده و ماهر می تواند بسیار مخرب باشد:
* کمبود نیروی کار و افزایش دستمزدها:
بخش قابل توجهی از نیروی کار ساده و نیمهماهر در صنعت ساختمان، بهویژه در کارهای سخت و پرزحمت مانند آرماتوربندی، بنایی و حمل مصالح، توسط اتباع افغانستانی تأمین میشد.
بر اساس برخی گزارشها، این سهم تا حدود ۵۰ تا ۷۵ درصد نیروی کار ساده را در گذشته شامل میشده است.
با خروج این نیروها، کمبود نیروی کار در این بخشها مشهود خواهد شد و این کمبود به صورت طبیعی منجر به افزایش دستمزدها میشود. افزایش دستمزد کارگری که بخش مهمی از هزینه تمامشده ساخت را تشکیل میدهد (حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد)، به افزایش قیمت مسکن دامن خواهد زد.
جایگزینی این نیروها به سادگی امکانپذیر نیست، زیرا کارگران ایرانی ممکن است مهارت کافی برای برخی مشاغل را نداشته باشند و اعلب تمایلی به انجام کارهای فیزیکی با دستمزدهای پایین و بدون رفاه و تامین اجتماعی (در مقایسه با کارکنان دولت) نشان نمی دهند.
* تأخیر پروژهها:
کمبود نیروی کار میتواند به کند شدن روند اجرای پروژههای ساختمانی و حتی توقف آنها منجر شود. این تأخیرها علاوه بر افزایش هزینهها، باعث کاهش عرضه مسکن در بازار شده و به تشدید بحران مسکن و تورم بیشتر کمک میکند.
* کاهش سرعت و بهرهوری:
حتی در صورت جایگزینی، ممکن است نیروی کار جدید به سرعت و مهارت نیروهای قبلی نباشد که این موضوع به کاهش کلی بهرهوری در پروژهها منجر میشود.
* توقف ساخت و ساز :
با توجه به رشد بی رویه قیمت در سالهای اخیر در بخش مسکن و رکود شدید فعلی و همچنین تئوری افول بازار ملک در ایران ، منجر به افزایش قیمت نمیشود ولی کلا سخت و ساز متوقف میشود.
فرصتها:
* افزایش کیفیت ساخت
با بهره گیری از کارگران آموزش دیده موجب ارتقا کیفیت ساخت و ساز و تغییر دیدگاه مصرف کننده به کیفیت میشود و همین امر موجب خروج بسازو بفروش ها میشود چون عمدتا سود خود را در کم کاری و پایین بودن کیفیت ذاتی ساخت و ساز میدانند.
بنابر این حضور توسعه دهندگان ساختمان که کیفیت را سرلوحه کار خود قرار میدهند ،لازم و ضرروی میگردد.* بستری برای حرفهایسازی و صنعتیسازی:
این وضعیت میتواند یک فرصت اجباری برای صنعتیسازی صنعت ساختمان و حرکت به سمت تکنولوژیهای نوین ساخت باشد. وقتی نیروی کار ارزان و فراوان در دسترس نباشد، سرمایهگذاری در مکانیزاسیون ، پیشساختگی (prefabrication) و تکنولوژی ساخت پرسرعت توجیهپذیرتر میشود.
کاهش وابستگی به نیروی کار انسانی دقیقاً همان چیزی است که میتواند به افزایش کیفیت و سرعت ساخت کمک کند.
* ایجاد اشتغال برای نیروهای داخلی:
در بلندمدت، این خروج میتواند به ایجاد فرصتهای شغلی جدید برای نیروی کار ایرانی منجر شود. البته با آموزش و توانمندسازی کارگران داخلی و سوق دادن آنها به سمت مشاغل ماهرتر و تخصصیتر، میتوان شکاف موجود را پر کرد.
این امر میتواند به افزایش مهارتهای نیروی کار بومی و ارتقای سطح کلی توسعه ساختمان و شهرسازی در کشور کمک کند.
* بهبود استانداردهای کار و زندگی:
حضور نیروی کار غیرقانونی در برخی موارد منجر به شرایط کاری نامناسب و دستمزدهای پایین شده بود. خروج آنها میتواند به ساماندهی بازار کار و بهبود استانداردهای ایمنی و شغلی و وضعیت معیشتی برای کارگران داخلی کمک کند.
و دولت را مجبور و متوجه کند حمایت کارکنان بخش خصوصی به کارکنان بخش دولتی الویت دارد.
چگونه این تهدید به فرصت تبدیل میشود؟
* تغییر رفتار دولت
فرصت تغییر رفتار و بازنگری در عملکرد خود ، کوچک کردن دولت و بجای آن حمایت از کارکنان و کارگران مولد بخش خصوصی .
* ناگزیر شدن به سمت مکانیزاسیون و تکنولوژی:
وقتی نیروی کار ارزان و فراوان (که عموماً غیرماهر هستند) در دسترس نباشد، تنها راه برای حفظ سرعت و توجیه اقتصادی پروژهها، روی آوردن به مکانیزاسیون و استفاده از فناوریهای نوین ساخت و ساز است.
این شامل استفاده از ماشینآلات پیشرفته، ابزارهای برقی، و سیستمهای نوین ساخت مانند سازه سبک فولادی (LSF)، قطعات بتن پیشساخته ، سیستمهای قالببندی مدولار و ... میشود.
* حذف تدریجی "دخالت دست" و افزایش بهرهوری:
هدف اصلی تکنولوژی ساخت پرسرعت و فناوریهای نوین ساختمان و شهرسازی، کاهش وابستگی به کار دستی و افزایش دقت و سرعت از طریق فرآیندهای صنعتی است.
این تغییر، نه تنها باعث افزایش بهرهوری میشود، بلکه به کاهش خطاهای انسانی و در نتیجه افزایش کیفیت ساخت نیز کمک میکند.
البته این به معنای کم شدن نیروی کار نیست ، این یعنی ارتقا مهارت نیروی کار و جایگزین شدن مهارت و تخصص های دیگر ، در حوزه های مختلف سایبرتکت بجای کارگران ساده.
* سوق دادن صنعت به سمت حرفهایسازی:
با مکانیزه شدن و فناورانه شدن فرآیندها، دیگر جایی برای افراد غیرحرفهای ، بساز و برفوش ها و سوداگران تورمی باقی نمیماند. این فرآیندها نیاز به دانش تخصصی، مدیریت پروژه حرفهای و تفکر بلندمدت دارند.
توسعهدهندگان و شرکتهای ساختمانی که در این مسیر پیشرو باشند، میتوانند بازار را در دست بگیرند و استانداردهای جدیدی را تعریف کنند. این یعنی ورود به عصری که سودآوری از طریق سرعت ، افزایش عملکرد و کیفیت ، هوشمند سازی محقق میشود، نه از تورم.
در این شرایط هر کس در جایگاه خود از کارگر تا مهندسین و کارفرما ، باید به دانش روز و توانائی های فردی مسلح شوند.
* کاهش هزینههای پنهان و افزایش شفافیت:
وابستگی به نیروی کار غیرقانونی میتواند مشکلات حقوقی، نظارتی و اجتماعی به دنبال داشته باشد. مکانیزاسیون و صنعتیسازی این مشکلات را کاهش داده و به شفافیت بیشتر در فرآیندهای ساخت و ساز کمک میکند.
مهمترین چالش های پیش رو :
* پیامدهای این تصمیم گیری بدون برنامه ریزی و ناگهانی
دولت یا نمی خواهد یا نمیتواند با فساد درونی مبارزه کند ، و وابستگان و افرادی که از رانت استفاده میکنند را نشانه گیرد ، لذا تصدی گری و سواداگری در بخش مسکن و دیگر فعالیت های اقتصادی را باید کنار بگذارد ، اگر با فساد درونی مبارزه نکند . و اگر به رسالت اصلی خود یعنی سرمایه گذاری در تامین رفاه اجتماعی نیروی کار داخلی ( حقوق ، بیمه درمانی ، وام بدون بهره ، بیمه عمر و...) بازنگردد ، این تصمیم شاید حتی ویرانگر باشد.
* نبود مراکز آموزش مستقل غیر دولتی
مقاومت در برابر تغییر و نیاز به سرمایهگذاری اولیه بالا در فناوری و آموزش است. اما اگر دولت و بخش خصوصی این فرصت را جدی بگیرند و دولت با مشوقها و سیاستگذاریهای مناسب از آن حمایت کنند، میتوانیم شاهد یک تحول بنیادین در توسعه ساختمان و شهرسازی ایران باشیم.
* جریان های مخالف رشد و توسعه
عده ای هرج و مرج را بهترین فرصت سودا گری میدانند. کم نیستند در ایران از بسازو برفوش های اینستاگرامی که هرروز دم از انفجار مسکن میزنند گرفته ، تا بانک ها ، سازمان های دولتی و مافیای ساخت و ساز در ایران ، هیچ علاقه ای به نفوذ تکنولوژی و پایبندی به کیفیت و اصول اخلاقی ندارند.
نتیجهگیری و پیشنهاد راهکار:
خروج اجباری مهاجران افغانستانی در کوتاهمدت قطعاً تهدیدی جدی برای صنایع ایران خواهد بود، زیرا منجر به افزایش هزینهها و کندی پروژهها میشود. اما در بلندمدت، میتواند به یک فرصت طلایی برای تحول و نوسازی صنایع به خصوص صنعت ساخت و ساز تبدیل شود، به شرطی که سیاستگذاریهای درستی در این زمینه صورت گیرد :
* سرمایهگذاری گسترده و رایگان دولت در آموزش فنی و حرفهای:
برای تربیت نیروی کار ماهر ایرانی در تخصصهای مورد نیاز صنعت ساختمان و دیگر صنایع دولت باید سرمایه گذاری کند و بصورت رایگان نیروی کار را پرورش دهد.
این یک فرصت و سرمایه گذاری بلند مدت و پرسود برای دولت است و نه هزینه.* تشویق به استفاده از فناوریهای نوین :
دولت باید مشوقهایی به بخش خصوصی برای بهکارگیری تکنولوژی ساخت پرسرعت، صنعتیسازی و روشهای ساخت مدولار ارائه دهد تا وابستگی به نیروی کار فیزیکی کاهش یابد.
این همان حوزهای است که باید انرا تمرین کنیم بومی سازی کنیم و به تکنولوزی آن دست پیدا کنیم.
بازنگری در سیاستهای ورود نیروی کار خارجی :
قطعا حتی در بهترین حالت صنایع کشور به نیروی کار خارجی از کارگر ساده (برای کارهای سطح پائین تر) تا متخصص (برای انتقال تکنولوژی به داخل) نیاز دارد .
برای آینده، باید سازوکار قانونی و هدفمندی برای مدیریت نیروی کار خارجی تعریف شود که هم منافع ملی را تأمین کند و هم از بروز آسیبهای اجتماعی و اقتصادی جلوگیری کند.
سیامکنامدار - مشاور استراتژیک ساختمان و املاک
استفاده بادکر و اطلاع نویسنده بلامانع می باشد.
مقالات مرتبط :
* تکنولوژی ساخت پر سرعت
* مشاور استراتژیک - حس ششم کارفرما
* توسعه دهندگان ساختمان و املاک
* اهمیت مطالعات استراتژیک در ساخت و ساز
برچسبها: اقتصادی املاک, تحلیل بازار املاک, تکنولوژی ساخت پر سرعت, توسعه دهندگان ساختمان